حرفای یه نیمچه مذهبی

در نظربازی ما ، بی خبران حیرانند .... من چنینم که نمودم ، دیگر ایشان دانند

حرفای یه نیمچه مذهبی

در نظربازی ما ، بی خبران حیرانند .... من چنینم که نمودم ، دیگر ایشان دانند

حرفای یه نیمچه مذهبی

اولین بار به دوستم گفتم وبلاگ چیه گفت دفتر خاطرات
گفتم پس من وبلاگمو هم دفتر خاطرات و هم دفتر دل میسازم
و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ فروردين ۹۲، ۲۲:۰۹ - ye montazer
    افرین
پیوندها
۲۹
فروردين

یه روز با پدرم از فاتحه خونی یکی از فامیلهای هم محله ایمون اومده بودم ؛ دیدم برادرم دم در ایستاده و تو فکر رفته.

همین که پیاده شدیم به پدرم گفت: بابا پس اینکه تو اتاقه چیه؟

من متعجب مونده بودم چی میگه!!

همین که رفتیم داخل به دو سه نفری که با ما بودن گفت بیایید داخل.

همه رفتن تو اتاق منم رفتم دنبالشون.

دیدم جنازه ای تو اتاق پدر مادرم بود.

۲۷
فروردين

بدون شرح است ؛ چون مشروح است


۲۶
فروردين

زلیخا در فاحشه خانه

۲۵
فروردين

میگن ملکولایی که انفجار رو روی خورشید انجام میدن همونایی هستن که آب رو تشکیل میدن؛

و بحث دوم اینکه اگه فاصله بین خورشید و ماه زیاد بشه ماه یخ میکنه و اگه کم بشه ماه میسوزه؛


منظورم از این مطلب این بود که مواظب نحوه رابطه هامون باشی تا نسوزیم یا یخ کنیم.

خصوصا دوستی هامون

۰۵
اسفند

تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.

یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..
به نقل از :مقتدر مظلوم
  • titanous
۰۳
اسفند

دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟!
گفتم:ببخشید چی واقعا؟!
گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد ؟
گفتم:بله 
گفت: اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که می گذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید فقط سر پایین می اندازید و رد میشید! 
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه! 
گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟ 
گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد حقاکه سرپایین انداختن کمه.


به نقل از :مقتدر مظلوم

۰۱
اسفند

سلام علیکم

بنده اندک بصیرتی دارم که قضیه سخنرانی رهبر دلسوخته خود رو اینطور تفسیر میکنم

که ؛ قضیه مجلس چقدر بر رهبر فشار آورد که میاد و در تاریخ 28/11/1391 در جمع هموطنان تبریزی این فاجعه ی به بار آمده رو در آخرین خطابه هاش بیان میکنه.

این از اون فشارهایی بود همانند فتنه 88 که چاره ای جز گریه نیافت.

آقایان کمی بصیرت نه زیاد

۰۱
اسفند
۰۱
اسفند

باید نامردها باشند،




پگاه آهنگرانی ها



و



هانیه توسلی ها



که نمک خوردند و نمکدان شکستند؛

تا مردها شناخته شوند.

و طلبه سیرجانی ها در اوین



ما کجای این جنگیم؟!!
  • titanous
۳۰
بهمن