حرفای یه نیمچه مذهبی

در نظربازی ما ، بی خبران حیرانند .... من چنینم که نمودم ، دیگر ایشان دانند

حرفای یه نیمچه مذهبی

در نظربازی ما ، بی خبران حیرانند .... من چنینم که نمودم ، دیگر ایشان دانند

حرفای یه نیمچه مذهبی

اولین بار به دوستم گفتم وبلاگ چیه گفت دفتر خاطرات
گفتم پس من وبلاگمو هم دفتر خاطرات و هم دفتر دل میسازم
و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۳۰ فروردين ۹۲، ۲۲:۰۹ - ye montazer
    افرین
پیوندها

۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۴
مرداد

مرد میانسال شهرستانی در بازار شهر در حال راه رفتن بود؛

از کنار دختری گذشت که مانتو به تن کرده بود؛

مرد دستش را به پیرهنش گرفت و آن را از قسمت پایین کشید؛

در همین حین به مانتوی زن هم نگاه میکرد؛

با لحن ساده ی شهرستانی گفت: انگاری پیرهن من بلندتر از مانتوشه!!!!

۲۱
مرداد

چون داستان جدیدی برا گفتن ندارم از گذشته ها خاطره میگم:

آکواریم رو تمیز کردم؛

دستگاه های داخل آب رو داشتم تنظیم میکردم؛

تصفیه آب یه شیلنگ داره که گذاشته بودم زیر لامپ تا دستگاهشو تنظیم کنم و مزاحمم نشه

همین که داشتم این کارو میکردم؛؛؛

شیلنگش رو ناخوداگاه کشیدم ولامپ روشن افتاد تو آب....

حس کردم برق منو رو هوا بلند کرده

(((( در همین حین یعنی  در 2 - 3 ثانیه))) به این فکر افتادم که من که نمیتونم خودمو نجات بدم داد بزنم که خونوادم بشنون

نگو که گلوم خشک شده بود!!!!!

--------------------------

از زبان دیگران:

بعد از مرگ اولیه و ایست قلبی سرم به لبه ی آکواریوم خورد و کمی زخمی شد...

خواهرم داشت از حال میگذشت که من رو دید که رو آکواریوم به طور عجیبی سر گذاشتم!!!

با صدا زدن اسمم کم کم اومد جلو....

{من که در تاریکی مطلق به سر می بردم}

دست که به من زد برقی چند لحظه ای اونو گرفت

سریع داد زد مامان بدو ایلیا رو برق گرفته

مادرم  سریع تمام برق آکواریوم رو میکشه و منو بیرون میکشن که من با سنگینی جسمم (برای مادرم و خواهرم) به زمین خوردم

 مادر زنگ زد به 115

به خیابون که رفت کسی نبود.. و در خونه همسایه ها رو که میزنه میگه کسی در رو باز نمی کرد

تا ماشین اورژانس اومد و با یه آمپولایی که مخصوص مرگ موقتن من رو احیا میکنه

من که هر ده دقیقه چند لحظه یه بار چشمام رو باز میکردم و بعدش از هوش میرفتم


اگه لازمه بگید بقیه شو بنویسم

۲۱
مرداد

مسلمان شدن حنان ترک ، بازیگر مصری


۱۷
مرداد

به نظرتون چند مدت یه بار باید مطلب آپ کنم؟


منتظر نظرتونم


چون برام مهمه میگم

۱۳
مرداد
چند لحظه تامل در این عکسها حرف منه

1.برد ازان کیست؟؟؟





2.دین بر روانشناسی غرب برتری دارد؟؟؟؟



3.نحن معکم یا اهل بحرین المظلوم.... لبیک یا مظلوم




4.هر چی میخوان به خور من میدن



5.به سمت با شرافت زندگی کردن !!!!



با تشکر از توجه دوستان