شوق

بعضی از دوستان به بنده طعنه هایی درباره مطلب قبلی زدند ؛ پس اینو داشته باشید

این روزهای من

سلام

یه چند مدت یه بار سلام کردن خوبه ها!!!!

---------------

دو سه روزی هست ؛یعنی از روزی که پدرم زنگ زد گفت: اجاره نشینا خونتو خالی کردن بصاطمو جمع کردمو با تاکسی اومدم اهواز

و سریع لوله کش آوردم لوله های شکسته رو درست کرد و من قبل اون میومدم و بعدش میرفتم که امروز کارش تموم شد و فقط دیواراش چندجا ضربه خورده باید راستوریسش کنم

دیگه کم کم باید به فکر خودم باشم

منم جوگیرم نه؟!!

آخه پدرم میگه باید کار داشته باشی

خوب بهونه ایه نه؟ و تنها بهونه ست

آخه بابا جونم تو که میتونستی دو سال و نیم پیش منو بفرستی به جا خودت و منم قول دادم ادامه تحصیل بدم چرا نفرستادی

مشکلی نیست "حسبی الله"

تعبیر نایاب

تو هر کتابی میگردم تعبیر خوابم رو پیدا نمیکنم

دوستان میشه کمک کنید

خوابم خیلی کوتاه بود

خواب دیدم جورابم پاره ست و انگشت بزرگه زده بود بیرون

داستان مادرم

این خصوصیه مادرمه

پایان فصل

آخر پاییزه

جوجه هاتونو شمردید؟